ادامه راهنمای حساسیت زدایی:
مرحله دوم ورود به رسانه ها: (بانی شدن)
حالا زمان آن رسیده است که رنگین کمانی ها بانی (اسپانسر) تبلیغات و برنامه ها به ویژه در رسانه های دیداری شوند. مثلاً انجمن حمایت از ترنس های ایران، بانی و حامی یک تبلیغ می شود. یک فیلم تابوشکن درباره فراجنسی ها در فضای موجود هم می تواند تبلیغ شود. حالا دیگر رسانه ها نمی توانند حمایت ما و تبلیغ ما را قیچی کش (سانسور) کنند و برای ما قیچی بکشند چون در مرحله قبل فلان کاندید یا فلان مقام هم از ما گفته اند. اگر آنها تبلیغ ما را پخش نکنند زیر ذره بین خواهند رفت و به عدم حمایت، ریا کاری، عدم حس انسان دوستی و ... متهم خواهند شد. فراموش نباید کرد که قدرت اتهام زنی و برش حرف ما و دامنه نفوذ اجتماعی آن، از مرحله نخست باید تضمین شده باشد.
بانی تبلیغ که با حروف کوچکتر زیر پیام تابلو تبلیغاتی _کنار اتوبان همت_ و یا در پس زمینه حتی دیده نمی شد (مثلا شرکت تبلیغاتی رنگین کمان ایران)، به مرور می تواند روی صفحه های بزرگ نمایان شود چون مردم آرام آرام و پچ پچ کنان به حضور چنین بانی (اسپانسری) خو می گیرند و این زمینه ساز حضور مستقیم رنگین کمانی ها (مرحله سوم ورود به رسانه ها) می شود.
تبلیغات در مرحله دوم درست مانند تبلیغات معمول باید باشند، مخاطب فقط در چند ثانیه آخر، نشان و یا نام ما را می خواند، می شنود و یا می بیند. تبلیغ و یا حمایت از کودکان سرطانی محک، استعدادهای درخشان، کارآفرینان موفق، یک کالا یا خدمات، یک تیم ورزشی و ... نمونه هایی از این دست هستند.
این شبهه پیش می آید که یک فتوا پشتوانه دوجنسی ها و فراجنسی هاست ولی دیگر اقلیت ها چنین پشتوانه ای ندارند، پس دیگر اقلیت ها هرگز نمی توانند وارد مرحله دوم شوند.
در شرایط فعلی بله، ولی نباید فراموش کرد که قدم اول برای برون آیی، توجه دادن به تفاوت هایی ظاهری است که تابوی جنسیت را می شکند. (ر.ج. بخش چهار از پانزده یا پست "برای آشکارسازی هویت جنسی قدم ها را به ترتیب بردارید.")
خوراک مغز برای آنهایی که عقلشان در چشمشان است، هویج است! تنها باید کمک کنیم بهتر ببینند، بیشتر بدانند و رنگی نگاه کنند.
مرحله سوم ورود به رسانه ها: (تبلیغات مستقیم)
پس از گذر از دو مرحله پیشین زمان آن می رسد که بتوانیم مستقیماً از خود حرف بزنیم.
برای خانواده ها در سطحی وسیع از تعهد و تک همسری و رنگین کمان عشق و ... بگوییم و از لزوم آشنایی خانواده ها و فرزندان با همجنس گرایی حتی از سنین پایین صحبت کنیم.
تیم های ورزشی را در این مرحله می توان آشکارا به میدان آورد.
چهره های سرشناس را در این مرحله می توان به کمک گرفت. از قربانی شدن خود گفت و با سرعت بیشتری به سوی قانون گام برداشت.
در مرحله تبلیغات مستقیم هر یک از شش راهنمای جنبش و راهکارهای مربوط، به بالاترین بهره وری می توانند برسند. جهت کلی تبلیغات مستقیم و طبعاً دو مرحله قبل از آن، با در نظر گرفتن همگی شش راهنما باید تعیین شوند و مورد ارزیابی قرار گیرند.
این نکته را نیز باید در نظر آورد که مدرسه ها، دانشگاه ها، بازار، خانواده ها و ... هر یک زبان خاص خود را می فهمد ولی زبان هنر، زبان آدمیزاد است.
در این راستا پرسش اینجاست که جامعه و اقلیت های جنسی و جنسیتی چطور می توانند هنر همجنس و ادبیات همجنسگرایی را بیابند؟!
ترکیب هایی چون "هنرمند رنگین کمانی" و "هنر شش رنگ" باید تبلیغ شود. شاعر رنگین کمانی، شعر شش رنگ، طنزپرداز رنگین کمانی، طنز شش رنگ و ... باید کاربردی شوند. به این صورت، امکان جستجوی هنر همجنس و آشنایی بیشتر جامعه با ما شکل بهتری می گیرد.
صفحه "هنر همجنس" در فیسبوک چنین توانی را بالقوه دارد.
البته به دلیل عدم امنیت در فضای مجازی و عدم پایبندی عده ای افراطی (اصولگرا) به اصول این فضا، چنین ابزارهایی نباید تنها امکان قلمداد شوند.
نمونه شعر مناسب ولی پنهان برای جامعه را از این پیوند بخوانید.
(آرش سعدی - ادب و هنر یک همجنس گرای با خاصیت در پاسخ به فحاشی و مغلطه احمدی نژاد)
حضور در عرصه های اجتماعی خود نوعی ورود به رسانه هاست و می تواند به عنوان حساسیت زدایی مطرح شود. از گردهمایی هفتگی همجنسگرایان ایران گرفته تا گردهمایی های پراکنده و حتی جمع آوری زباله در روز پاکسازی طبیعت و ... همگی در حرکت آرام و به مرور زمان و بدون عجله، خود نوعی حساسیت زدایی است که می تواند در بدست آوردن حقوق اقلیت های جنسی و جنسیتی موثر باشد. آشکار است که هیچکس اقلیتی مرموز با روابط نا آشنا و پنهان را نمی فهمد، پس نمی پذیرد. تنها این نکته را باید در نظر داشت که امنیت امروز جامعه مقدم بر آزادی فردای ماست. با رعایت این نکته است که حساسیت زدایی از حضور اجتماعی اقلیت های جنسی و جنسیتی، حساسیت زایی نمی کند. مخالفان این نکته را می دانند پس در زمان مقتضی با یورش و آشوب و با چفیه ای بر گردن یا حتی با برهنگی، حساسیت زایی خواهند کرد تا به اسم ما امنیت را از جامعه بگیرند. شاید زیر نور و دوربین، یک پایگاه بسیج را به گلوله ببندند و در روز روشن آنرا به گردن ما بیاندازند!
از زاویه ای دیگر این واقعیت را باید دانست که هرچند جنبش های مدنی حقوق اقلیت های جنسی و جنسیتی از امریکا و با یورش پلیس و تعرض به یک پاتوق گسترده شد ولی اینجا ایران است؛ وقتی کسی فریاد کمک بر می آورد ممکن است بقیه سر جای خود ساکت بمانند (پدیده تماشاگران بی تفاوت) یا ساکت شوند تا صدا بهتر شنیده شود! (سنگر سکوت!)
دور هم جمع شدن، شرکت در فعالیت هايی گروهی مانند کوهنوردی، شنا و ... با وجود اینکه می تواند در برخی شهرها و برخی مکان ها بسادگی در سکوت و تاریکی انجام شود، در عین حال سخت و مخاطره آمیز هم هست، به خاطر نبود امنیت، چه از نظر سالم بودن آن محیط ها و چه برخورد احتمالی پلیس.
فراهم کردن این امنیت کار زیاد و متنوعی می طلبد، از سیاسی، مذهبی، اجتماعی، فرهنگی، هنری گرفته تا فعالیت های حقوق بشری؛ بویژه وقتی قرار باشد اعلام عمومی هم بشود.
مسلما همه این ها زمان بر و هزینه بر هستند. نگاهی به جوامع دیگر نشان می دهد که چندین دهه کار و صبر شده است تا به چنان امنیتی برسند، این تازه زمانی شروع می شود که همه در مسیر قرار گرفته باشیم. در مسیر قرار گرفتن ما با توجه به راهبرد جنبش و با دیدن به موقع راهنماها (تاکتیک ها) ممکن می شود ولی در عین حال باید سرعت حرکت را نیز در نظر داشت و شتاب داد، چگونه؟
در هر جنبش اجتماعی و مدنی این قدرت چانه زنی است که برنده یا بازنده نهایی را تعیین می کند. قدرت چانه زنی به معنی امروزی "گزینه های روی میز" است. گزینه های روی میز ما برای وقتی که حقمان را نمی دهند، چیست؟
اگه پاسخی برای این پرسش داشته باشیم، بسته به قدرت آن پاسخ می توانیم سریعتر و ماندگار تر به حق بشری خود در این مملکت برسیم.
این قدرت را هیچکس پیشکش ما نمی کند بلکه باید آنرا خلق و بزرگ کنیم. مثلا برای گردهمایی باید گزینه های روی میزی داشته باشیم که وقتی ممانعت یا بی احترامی به ما شد، آنها را رو کنیم. این گزینه ها در صفحه های موازی از جمله و بویژه "کمپین رژه صلح" در حد امکان معرفی می شوند.
اگر بدون خلق قدرت چانه زنی جلو برویم و یا اگر فقط یک روز در سال تعیین شود، مثل "روز ملی رنگین کمانی ها" و به همین بسنده کنیم، آن روز تا دهه ها جز ستیز و گریز نخواهد بود.
وقتی تعارض ها باید حل شوند، در خانه نشستن و در لاک خود جمع شدن کارایی ندارد.
بنابراین پیمودن دو مرحله ورود به رسانه ها ( افکار عمومی ) و در نظر داشتن همگی راهنماهای شش گانه، امری حیاتی پیش از حضور مستقیم اجتماعی ماست. چه این حضور در گردهمایی های هفتگی باشد، چه در رژه افتخار و چه در هر حضور گسترده و اجتماعی دیگری.
در هر حضوری از یک سو قلب جامعه را باید برد و از طرف دیگر با خلق قدرت چانه زنی، افراط گرایان را در موقعیتی قرار داد که جلب توجه عمومی و حتی بین المللی به ما بواسطه ممانعت آنها، به نفع ما، حق و انسانیت تمام شود.
از سویی تصویب قوانین در ایران فدرالی نشده است بنابراین، گردهمایی، حضور اجتماعی و اجرای راهکارها را اکنون در پهنه ای به وسعت ایران باید در نظر داشت.
در این راه توجه به جریان های سیاسی-اجتماعی، اقتصاد جامعه و امنیت ملی مردمی، امری ضروری است و این مهم در مقاله "سیاست یعنی رنگین کمان را دیدن"، در مقاله "مدیریت آشوب در سیستم های آشوبناک" و در راهنمای ششم (بودجه) در حد نیاز مطرح می شود.
راهنمای دوم: اقلیت های جنسی و جنسیتی قربانی هستند نه مبارزان آزادی.
برای اینکه در این کارزار قلب های مردم را ببریم، روی "آزادی از" یا "آزادی برای" نباید مانور دهیم ...
ادامه راهبرد را با بر چسب "پیش نویس راهبرد " در پست های آینده دنبال کنید.
خطوط حاضر آسمانی نیست که تغییر بر دار باشد. برای بهتر شدن آن انسان هایی می کوشند که باور دارند تنها نیستند. (حذف عمدی چند ویرگول)
خواهشمند است دیدگاه های خود را برای بهبود و پیشرفت این راهبرد (استراتژی)، راهنماها (تاکتیک ها) و راهکارها (تکنیک ها) بر چشم اقلیت های جنسی و جنسیتی قرار دهید.
آذر نود و یک