ادامه راهنمای نخست: حساسیت زدایی
... برون آیی اینترنتی در صفحه هایی مانند "همچون شیر"، "We are every where"، "Come out like a lion" و "Yes! We do exist" علاوه بر اشتراک تجربه های بیرون آمدن از پستو، درصدی از مخاطبان را به منظور حساسیت زدایی می تواند پوشش دهد.
ترکیب هایی همچون "برون آیی از پستو"، "آشکارسازی (هویت جنسی و جنسیتی)" و تا حدی "آفتابی شدن"، بسیار بهتر از "کامینگ اوت" می توانند در راستای حساسیت زدایی جای خود را میان جامعه پارسی زبان باز کنند. به علاوه، استفاده از واژه "پستو" دست هنر را برای خلق اثر باز می کند. پستو بی پستو، پستو بس، پستو جای لباسه و بسیاری دیگر با به کار بردن واژه "پستو" می تواند با خلاقیت و در الگو برداری از آثار انگلیسی که در آن از ‘closet’ و ‘coming out’ استفاده شده است، فضای بزرگی برای هنر اجتماعی باز کند. ترکیب هایی مانند توخوردگی و توزدگی جنسی نیز به همین شکل، کارایی عمومی دارند بویژه که درد جامعه امروز شده اند، جامعه ای که امید می رود با گذر از این پاشیدگی جنسی، انقلاب جنسی خود را به سرانجامی نیکو برساند.
روز ملی رنگین کمانی های ایران (روز ملی رنگین کمان – روز اقلیت های جنسی ایران) و نفس تعیین چنین روزی (اولین جمعه امرداد و سپس یکم امرداد) و نیز "عید صدا" برای اقلیت های جنسی و جنسیتی به عنوان آشکار ترین اقدام اجتماعی می تواند به حساسیت زدایی کمک کند.
روز ملی رنگین کمانی های ایران (روز ملی رنگین کمان – روز اقلیت های جنسی ایران) و نفس تعیین چنین روزی (اولین جمعه امرداد و سپس یکم امرداد) و نیز "عید صدا" برای اقلیت های جنسی و جنسیتی به عنوان آشکار ترین اقدام اجتماعی می تواند به حساسیت زدایی کمک کند.
روز ملی رنگین کمان و روز اقلیت های جنسی ایران یادآوری عهد برای آزادی رنگ ها از اسارت سیاهی و سپیدی است.
تلاشی برای پیروزی یکرنگی تفاوت ها، بر دورنگی شباهت هاست.
امروز تفاوت ها (شعبه شعبه بودن) مایه آشنایی (تعارف) انسان ها باید باشد. ما به عنوان اقلیت جنسی موهبتی هستیم که صرف وجودمان می تواند بشر را به خودشناسی بیشتر برساند.
این روز تنها به ما تعلق ندارد. ایرانیان با رنگین کمانی بودن نه تنها ایران را می توانند بسازند بلکه دنیای بهتری را نیز نوید دهند.
در ابتدا ارزش هایی چون رنگین کمانی بودن و رنگین کمانی دیدن در همه عرصه های اجتماعی، سیاسی و ... مطرح اند (مبارزه با رنگین کمان هراسی) و پس از آن، یک به یک ارزش های ویژه ما که با افتخار به آنها بتوان در "روز ملی برون آیی" (روز ملی آشکارسازی) رژه رفت. رعایت این توالی، تضمینی بر پاسخ مناسب جامعه و استمرار آن است. به سخن دیگر اینکه برنامه ها و حضور آشکار اجتماعی در این روزها و در روز جهانی "مبارزه با هراس از اقلیت های جنسی"، تا پیش از اجرای مرحله سوم ورود به رسانه ها _که در ادامه خواهد آمد_ معطل باید بماند. گره نزدن این روز به حرکت های گذرای سیاسی راز ماندگاری آن است.
همه این ها افزون بر کارکرد حساسیت زدایی، دلایل موجهی پیش پای حامیان محافظه کار قرار می دهد و در راهنمای سوم به موارد بیشتری پرداخته خواهد شد.
باید توجه داشت که به کارگیری ترکیب "دگرباشان جنسی" (دیگرباشان جنسی)، در راستای حساسیت زدایی نیست چون نوعی تفاوت و جدایی را پر رنگ می کند. ترکیب دگرباش جنسی گرچه با به واژه کشیدن وجود تفاوت، به طور ضمنی طیف نگری را می تواند نشان دهد و تقویت نماید ولی در کنار آن به طور ناخودآگاه نوعی اختیار در گرایش جنسی را نیز ممکن است القا کند.
این دو جمله را در نظر گیرید:
مطلق انگاران هرگونه دگرباشی از جمله فکری، مذهبی و جنسی را تحمل نمی کنند.
مطلق انگاران هرگونه دگرباشی از جمله قومی، گویشی و جنسی را تحمل نمی کنند.
در جمله نخست چینش واژه ها به طور ناخودآگاه وجود اختیار برای دگرباش جنسی بودن را در ذهن مخاطب کمتر آشنا با گرایش های جنسی ایجاد می کند، به ویژه وقتی بار اول و بدون توضیح، این واژه را می شنود.
در جمله دوم چینش واژه ها به طور ناخودآگاه عدم اختیار در دگرباشی جنسی را در ذهن مخاطب ایجاد می نماید.
زمانی که چینش واژه ها در کار نباشد مخاطب بسته به پیش زمینه ذهنی و مخزن واژه هایش ممکن است هر برداشتی مبنی بر اختیار در گرایش به همجنس یا عدم آن داشته باشد.
به شرحی که گذشت واژه پردازی ذهنی در ترکیب "دگرباشان جنسی" و "دگرباشی جنسی" کاملاً به شخص مخاطب و چینش واژه ها وابسته است. اینکه آیا مخاطب از مرحله حساسیت زدایی گذشته و به طیف نگری و اطلاع از چند و چون ما رسیده باشد یا نه و اینکه اختیار را در ناخودآگاه خود بپردازد یا خیر.
بی توجهی در به کارگیری ترکیب دیگرباشان جنسی، بالقوه می تواند مفهومی نادرست در ذهن مخاطب ایجاد کند. بنابراین به کار نگرفتن آن مطمئن تر و در راستای حساسیت زدایی نیز هست.
رسانه ها ابزار حساسیت زدایی هستند.
اینکه کجا و از چه رسانه ای درباره اقلیت های جنسی و یا جنسیتی باید صحبت شود، تنها از نظر وسعت پوشش خبری اهمیت دارد، چون ما همه جا و در هر طیفی هستیم یا می توانیم باشیم. امروز رسانه های داخلی در قلعه تمامیت خواهی حکومت محصور اند ولی نکته اینجاست که با پیشرفت ارتباطات مردمی، دیگر نیازی به اسب تروا که از جنس چوب و پشت دروازه باشد، نیست.
دیوار این قلعه از جنس دیوار برلین نیست بلکه پرده ای الکترونیکی از یک و صفرهای توخالی است.
نمونه هایی از حضور در این قلعه یا ورود به آن را ببینیم:
همجنس گرایان، مخالف تفکیک جنسیتی هستند (ر.ج. یادداشت "من یک همجنسگرا و مخالف تفکیک جنسیتی هستم") ولی در شرایط حکومتی امروز، نیمه پر لیوان را باید دید.
شرح بیشتر و موارد کاربردی دیگر در زمان مناسب به طور عمومی منتشر خواهند شد.
... از کارت تبریک گرفته تا فایل فلش یا پیامک و فیلمی روی یوتیوب ابزارهایی در اختیار نسل امروز اند. اسب تروا مدت ها پیش وارد قلعه شده است.
برنامه ها و مطالبی که مخاطب اصلی آنها اقلیت های جنسی یا جنسیتی نباشند بلکه نیاز مخاطب به دانستن، سرگرمی و ... است که باعث می شود وی با همجنس گرایی و فراجنسی ها آشنا شود، کمک شایانی به حساسیت زدایی می کنند. این هنری است که می تواند آشنایی با گرایش های جنسی و جنسیتی را به ناخودآگاه مخاطب ببرد.
دو مقاله "آنهایی که می دانند و آنهایی که نمی دانند، برابرند؟" و "آزادی پشت چه مرزی می ایستد؟" و دو یادداشت "اعتراضی نکردم" و "کارزار به خاطر صلح و آزادی، آری یا نه" در بلاگ "گردهمایی همجنسگرایان ایران" و "کمپین رژه صلح" نمونه هایی نوشتاری-سیاسی از این دست هستند. نمونه مناسب دیگری را از این پیوند بخوانید.
(چرایی و چگونگی ورود به عرصه سیاست در راستای راهنمای سوم _ که می گوید برای مدافعان، یک دلیل موجه مهیا کنیم_ و در مقاله "سیاست یعنی رنگین کمان را دیدن" مطرح خواهد شد.)
در هر برنامه و مطلبی که به منظور حساسیت زدایی ارائه می گردد، روند ارزش سازی نباید فراموش شود. برای ارزش سازی، پس از جلب توجه مخاطب و ایجاد علاقه در وی، یک مفهوم با احساسات انسانی در هم آمیخته می شود به گونه ای که به مخاطب حس رضایت، امنیت، خوشنودی و یا لذت بدهد. در ادامه وی باید امکان یابد تا در بستر زمان و در خلال زندگی روزمره، آن مفهوم را با تکرار، ارزشی نهادینه کند و حتی از راه آن به هویتی مشترک و جمعی برسد.
برای درک بهتر از این روند به تاریخ باید مراجعه نمود. روزگاری حمایت از حقوق بشر یا حتی حق انتخاب همسر ارزش که نبود هیچ، مطرح هم نمی شد. امروزه این دو، ارزش هایی در انتهای مسیر جهان شمول شدن اند. برای ریشه دار شدن روند رویش ارزش های ویژه ما، راهنمای حساسیت زدایی حکم می کند که هیچ چراغ هشداری برای رویش جوانه روشن نشود.
راهنمای نخست (بخش دو از پانزده) در خلال بیان تفاوت میان هراس و ستیز به قانونی طلایی اشاره می کرد که انگیزه را عامل رفتار انسان ها می دانست و آن را با منطق فازی یا چند ارزشی مرتبط می نمود. این قانون در کنار روند ارزش سازی، کمتر از کیمیاگری در حوزه رفتار انسان نیست و در طی این روند به خوش قدمی هنر می تواند از آدم هایی سیاه و سفید-بین، انسان هایی رنگی بسازد.
افزون بر رسانه های گرفتار در قلعه، برنامه ها و تبلیغات ماهواره ای حتی با وجود پارازیت ها اسب دیگری است که چهار نعل می تواند صدای ما را به گوش پارسی زبانان برساند و آنها را با ما آشناتر کند. صاحبان رسانه در ابتدا نگران از دست دادن مخاطبان همجنس گرایی-هراس یا حتی دگر جنس گرایان هستند چراکه یک فیلم، موسیقی یا تبلیغات بحث برانگیز ممکن است تفرقه افکن به نظر آید و این به نفع سرمایه، جلب مخاطب و یا هدف آنها می تواند نباشد. آنها با خود می گویند سری که درد نمی کند چرا دستمال ببندیم؟!
برای اینکه یک رسانه از رنگین کمانی ها حمایت کند، در مسیر احترام به اقلیت جنسی و یا جنسیتی باید بتواند اعتبار (غیر مالی و یا مالی) بدست آورد. فکر می کنید چه وقت یک رسانه سرگرم کننده یا سیاسی این اعتبار را بدست می آورد؟
زمانی که ما در برقراری ارتباط میان ...
ادامه راهبرد را با بر چسب "پیش نویس راهبرد " در پست های آینده دنبال کنید.
خطوط حاضر آسمانی نیست که تغییر بر دار باشد. برای بهتر شدن آن انسان هایی می کوشند که باور دارند تنها نیستند. (حذف عمدی چند ویرگول!)
خواهشمند است دیدگاه های خود را برای بهبود و پیشرفت این راهبرد (استراتژی)، راهنماها (تاکتیک ها) و راهکارها (تکنیک ها) بر چشم رنگین کمانی ها قرار دهید.
آذر نود و یک