رنگین کمان، آبی بر آتش سیاه و سفید بینی است.
باور ما همجنسگرایان این است که عده ای از جمله همراهان سیاه و سفید رژیم
ایران، امنیت مطلق خود را در نیست انگاری همجنس گرایی یا مترادف کردن آن با همجنس
بازی یافته اند.
از همه اندیشمندان به ویژه کارشناسان روان شناسی اجتماعی تقاضا دارد راه
کارهای خود را برای کمک به اصلاح چنین رفتاری در اختیار جامعه همجنس گرایان و به
طور کلی اقلیت های فکری، قومی، مذهبی، جنسی و .... قرار دهند تا از آن به عنوان
روش برخورد با تمامیت خواهی استفاده شود.
به طور مشخص این پرسش باید پاسخ داده شود که چگونه می توان رفتار اکثریتی که
امنیت خود را در حذف اقلیت یا عدم قبول آن می داند و آنرا در عمل نیز یافته است،
اصلاح کرد؟
امروز رفتار تمامیت خواهانه و مطلق بینی گرایش جنسی و جنسیت با پشتوانه غریزه
بقاء و یا انگیزه های مذهبی عادت عده ای شده است. چگونه می توان این رفتار را اصلاح
کرد؟
چگونه می توان نگاه سیاه و سفید بین را با رنگی دیدن آشنا کرد؟
در مورد همجنس گرایی، انگیزه به ظاهر مذهبی عامل این رفتار حاکمیت و مذهبی ها
جای پرسش نیست چراکه بسیاری، از جمله رژیم ایران دگر اندیشان مذهبی را نیز نمی
توانند تحمل کنند.
رژیم ایران در مورد همجنس گرایی وقاهت را به آنجا می رساند که در قانون خود از
آن به نام اختلال یاد می کند.
چشم های سیاه
و سفید-بین آن ها را به احترام
رنگ ها خواهیم شست تا آتش جنگ برآمده از منطق دو ارزشی شان در چشم های خون بارشان
خاموش شدنی باشد.
ما چشم های
خون بار آنها را به تقدس رنگ ها پاکیزه می خواهیم.
امروز همجنس گرایان هستند تا منطق دو ارزشی آنها نباشد ولی فردا خواهیم بود
تا ایران برای همه ایرانیان امن و آزاد باشد.
کتاب "روانشناسی اجتماعی استبداد زدگی" اثر دکتر کورش عرفانی خواندنی است.
نقل قول:
"... میلیون ها از ما با وجود آنکه می دانیم آنچه بر ما روا می دارند بد است، زیرا سبب ناراحتی ما می شود، هیچ واکنشی نشان نمی دهیم.
میلیون ها نفر از ما با وجود آنکه می دانیم آنچه به دیگران روا می داریم بد است، زیرا سبب ناراحتی آنها می شود، باز به آن کار دست می زنیم ... "
نقل از کتاب "جامعه شناسی نخبه کشی" اثر علی رضاقلی
"... البته ایرانیان ] در مبارزات اجتماعی [ به گونه ای منفعل عمل می کردند و در پاره ای موارد وارد یک درگیری سطحی و فرسایشی با ایشان می شدند. نحوه مبارزه نیز بدین صورت بوده است که نسبت به قدرت سیاسی رفتاری انفعالی در پیش می گرفتند، از این رو قدرت سیاسی که پایگاه داخلی خود را از دست می داد به دامن اجنبی می رفت و اگر منافع اجنبی ایجاب می کرد مردم با او همداستان می شدند و دخل هیئت حاکمه را می آوردند. یعنی مبارزات آنها به شرطی نقش تعیین کننده داشت که شرایط بین الملی مساعدت می کرد. ... مردم ایران در طول تاریخ پانصد ساله اخیر بارها بصورت غیر موفق با نظام های نامطلوب سیاسی داخلی مبارزه کردند و موفق نشدند و هنوز هم عبرتی برای تجدید نظر نگرفته اند."
به نقل از مصدق می آید : ... "ولی اگر گفتند هر آشی دولت پخت مردم آن را می خورند دیگر برای چنین ملتی ارزش قائل نمی شوند و]دولت های خارجی[ سعی می کنند با یکی طرف شوند و نظریات خود را انجام دهند."
در کمپین رژه صلح همراه شویم.