جنسیت و گرایش های جنسی به زبان ریاضی ( مقیاس برداری ) - بخش پنج از پنج

بخش های پیشین با " مقیاس برداری " برچسب خورده اند.

... تمایل جنسی و گرایش جنسی دو ترکیب برای دو مفهوم جداگانه اند و نباید به جای هم به کار برده شوند. بعد یازدهم بر گرایش جنسی تأکید دارد وگرنه با تأکید بر تمایل جنسی می توان دگرپوش گرایی، زنانه پوش گرایی و مانند آن را نیز تعریف کرد. به طور کلی فراجنسیت گرایی و به ویژه فراجنسی گرایی را نیز می توان نوعی تمایل جنسی به حساب آورد؛ به خصوص زمانی که فردی ماده-زن مطلق، نر-مرد مطلق و نقش های اجتماعی آن دو را پررنگ می خواهد ولی به دوجنسه ها نیز تنها علاقه نشان می دهد، واژه گرایش رنگ می بازد و در عوض دوجنسه خواهی، دگرپوش خواهی، زنانه پوش خواهی و ... معنی می یابد.
برای آشنایی بهتر با تمایل جنسی، "شاخص تمایل جنسی هالبرت" و "شاخص احقاق جنسی هالبرت" را جستجو کنید.

گرایش های جنسی تنها برای آسان سازی بررسی در سه تقسیم بندی سنتی _همجنسگرایی، دوجنس گرایی و دگرجنس گرایی_ جای داده می شوند وگرنه طیف پیوسته ای میان مطلق همجنس گرایی و مطلق دگر جنس گرایی وجود دارد.
دقیق تر اینکه بگوییم طیف پیوسته ای میان مطلق مردگرایی جنسی تا مطلق زن گرایی جنسی وجود دارد.

از گذشته تا به امروز وقتی از همجنسگرایی، دوجنسگرایی و دگرجنس گرایی صحبت شده است، به اشتباه تنها اندام های جنسی و ظاهری مبنی قرار گرفته اند.
در مفاهیم سنتی، یک فرد جنس و جنسیتی پر رنگ برای طرف مقابل و خود باید در نظر گرفته باشد تا بتواند مثلاً بگوید دگرجنس گرا یا همجنس گراست. در دوجنس گرایی نیز تنها جنس-جنسیت پررنگ طرف مقابل مطرح است. در نگاه نو، مطلق انگاری جنس-جنسیت و گرایش جنسی به شدت گذشته مطرح نیست و این بسیار بهتر بر واقعیت وجودی انسان امروز یا حقیقت انسان منطبق می شود.
با این حساب دقیق تر این است که گرایش جنسی را در طیفی پیوسته و در ارتباطی تنگاتنگ با ده بعد پیوسته گرایش جنسی-جنسیتی در نظر گیریم.
به هر بعد اول تا یازدهم می توان اعدادی از مثبت تا منفی نسبت داد به طوریکه هر عدد متناسب با شدت مردانگی-نرینگی و زنانگی-مادینگی باشد. میانگین عددی یا جمع برداری ابعاد مربوط به جنس-جنسیت (اول تا دهم) نشانگر گرایش جنسی-جنسیتی هستند که در کنار بعد گرایش جنسی یک محور مختصات دو بعدی می سازند. برای نمونه یک فرد با مختصات دوازده و منفی سه، یعنی روی محور گرایش جنسی-جنسیتی عدد دوازده را دارد و روی محور گرایش جنسی منفی سه را.
عدد دوازده خود جمع _برداری_ اعداد مختلف مثبت و منفی روی تک محور جنس-جنسیت است. مثلاً اگر چهره فردی کاملاً مردانه باشد (پنج) صدای وی بیشتر زنانه باشد (منفی دو)، اندام نرینه داشته باشد (مثبت بیست) و ... اگر در ابعاد اول تا دهم جمع همه اعداد مثبت، سد (۱۰۰) فرض شود (نر-مرد مطلق سد بگیرد) حداکثر عدد مثبت روی محور گرایش جنسی هم، سد (۱۰۰) باید باشد. همین طور ماده-زن مطلق، منفی سد می گیرد.
نسبت دادن مثبت یا منفی به جنس نر یا ماده و جنسیت مردانه یا زنانه، تنها برای کم کردن محاسبه است و نباید برداشت شود که نیت، کشیدن و پر رنگ کردن نقطه صفر مرزی میان زن و مرد است.
در مثال بالا عدد (منفی سه) روی محور گرایش جنسی نیز نشان دهنده این است که برای نمونه فرد از فیزیک مردانه بیشتر خوشش می آید (رتبه چهار) اندام جنسی زنانه را بیشتر می پسندد (منفی شش) و از احساسات و لوندی زنامه زیاد، خوشش نمی آید (منفی یک).
برای ایجاد یک استاندارد، لازم است اعداد ثابتی برای هر بعد در نظر گرفته شود و ویژگی های فردی در هر بعد، عدد و درجه مشخصی بگیرد. افزون بر آن می توان این کار را به صورت کیفی نیز انجام داد ولی کار بسیار دقیق تر این است که ویژگی های هر بعد با بیان ژن ها، هورمون ها و محیط اثرگذار برای هر فرد، حتی گذشت زمان(سن فرد) وزن گیرند و متناظر شوند. در این صورت یک دستگاه مختصات چندگانه (چند بعدی فضایی) می توان داشت. در آینده فنوتیپ و ژنوتیپ هرچه بیشتر به کار این نوع استانداردسازی می آیند. (برای اطلاع بیشتر دو واژه فنوتیپ و ژنوتیپ را جستجو کنید.)
همین شکل کیفی یا استاندارد شده دو بعدی ساده تر است و بیشتر کاربردی می نماید. افزون بر نام "مقیاس برداری"، "مقیاس گرایش غالب" یا "مقیاس جنسی – جنسیتی" نیز مناسب به نظر می رسد.

در پایان باید توجه داشت که پیوستگی جنسی-جنسیتی به معنی عدم قبول نری و مادگی یا زنانگی و مردانگی در دو سر طیف جنسی و یا طیف جنسی-جنسیتی نیست.
استفاده از کلمه زن و مرد در محاوره بنا به جبر لغات و راحتی سخن است. آشکار است که پیوستگی جنسی-جنسیتی امروز، نر و ماده آفرینش را نقض نمی کند. کار نقض، از چارلز داوکینز و داروین و پاسخ چرا دو جنس و حلقه های گمشده و پیدا شده تکامل اگر بر آید. کار و حرف ما جز این است.
در پاسخ به اینکه چرا ما انسان ها نسل به نسل هر دو نقاب جنس-جنسیت و گرایش جنسی را هم برای خود و هم برای دیگران، نو به نو رنگ زده ایم، باید گفت: "افزون بر نبود آگاهی، مطمئناً این نقاب و بازیگری در نقش زن یا مرد، کاربردی داشته است و دارد. کاربردی که به مرور کارایی خود را در برخی زمینه ها از دست می دهد تا جایی که فرد، نقش خود را بازی کند نه آن نقشی که از کودکی و حتی از سونوگرافی (درون بینی صوتی) به دستش داده اند!

به امید امنیتی که اجازه می دهد مردان، زنان درون خویش و زنان، مردان درون خود را بهتر بشناسد تا با خودشناسی، شعبه شعبه و گروه گروه بودن خویش را دلیلی بر آشنایی، تقویت خود، تقویت جامعه و نیز دلیلی بر واجب بودن احترام متقابل بدانند.