اهمیت مدل کردن یک سیستم، در پیش بینی رفتار آن، در برنامه ریزی تحول آن و حتی در چگونگی تحریک آن تا سرحد واپاشی نهفته است. پس از آشنایی با چند مفهوم زیر، قضاوت چنان باوری با شماست.
در ابتدا مفاهیم اولیه و سپس سه شیوه مدیریتی به همراه برخی مصداق های امروزی در ایران و جهان مطرح خواهد شد.
آشنایی با این مفاهیم افزون بر علاقه مندان به موضوعات مدیریتی، برای فعالان مدنی از جمله همجنسگرایان از این جهت لازم است که روشنتر بدانند در چه فضایی هستند و چه نیرویی در کدامین نقطه اهرمی _شرح آن خواهد آمد_ وارد کنند تا به اهداف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی خود برسند. مقاله "سه کنگره، چند حزب یا طرح قلاده" نیز با نظر به این مفاهیم، پیشنهادی برای تحول فضای کنونی مطرح می کند که در صفحه فیسبوک "کمپین رژه صلح" قابل مطالعه است.
مفاهیم اولیه:
انسان و جوامع انسانی سیستم هایی بسیار پیچیده و آشوبناک اند؛ نه به این معنی که قابل درک نیستند و به هم ریخته اند بلکه خروجی آنها بر اساس داده های ورودی و خروجی های پیشین، همیشه قابل پیش بینی دقیق نیست و لزوماً بر واقعیت در آینده، منطبق نمی شود. چنین سیستم هایی در نگاه مقطعی، بی نظم به نظر می رسند ولی با طولانی تر کردن بازه بررسی می توانند نظمی در دل خود آشکار کنند. (مفهوم نظم در بی نظمی برای سیستم های آشوبناک)
اگر همه نگرش ها، انگیزه ها و رفتار انسان ها و سیستم های ساخته انسان و نیز پدیده های طبیعی، صفر یا یک بودند، با گرد آوری حالات ممکن و یک آمارگیری ملی، منطقه ای و یا جهانی، روند حرکت یک فرد، یک شرکت و یا یک ملت _به عنوان مثال_ و بسیاری دیگر تعیین شدنی می شد.
به این ترتیب از دیگر مشخصه های یک سیستم پیچیده و آشوبناک حضور منطق فازی (چند ارزشی یا طیف نگرانه) و بروز عملی آن است.
سومین مشخصه سیستم های آشوبناک، وجود نقاط اهرمی است. نقاطی که اگر یک پروانه در آنها بال بزند می تواند طوفانی حتی در سوی دیگر دنیا ایجاد کند. (اثر پروانه ای)
از ویژگی های نقاط اهرمی این است که سیستم ها در چنین نقاطی می توانند تحت اثر تغییرات اندک به عنوان ورودی، تغییرات بزرگی در خروجی به نمایش گذارند!
در سیستم های پیچیده و آشوب گونه حتی زمانی که تغییرات کوچک در نقاط اهرمی مانند دفعه پیش باشند تضمینی برای همان خروجی بزرگ قبلی وجود ندارد. این به دلیل اثر ورودی هایی است که از نقاط اهرمی دیگر هر لحظه می توانند سر-وقت خروجی بزرگ قبلی برسند.
برای نمونه می توان گفت: "ورود یک متغییر قدیمی یا خفته به یک سیستم اجتماعی _مانند ناجورکشی(ترور) یا بمب گذاری_ می تواند اثری متفاوت از سابقه گذشته خود داشته باشد؛ حتی می تواند در جایی جنگی جهانی را شعله ور سازد و در جایی دیگر شعله جنگی را پایین کشد.
مفهوم آشوب را نباید با عدم تعادل اشتباه گرفت. آشوب از ورود یا ظهور متغییرها و وزن آنها می گوید و عدم تعادل یا حتی تعادل نتیجه آن آشوب است. سیستم ها در دنباله ای از تعادل و عدم تعادل مقطعی، هرلحظه رو به پیشرفت (تعالی) دارند یا با پسرفت می توانند تا نابودی حرکت کنند. عدم تعادل مقطعی، ذاتی همه سیستم های طبیعی و انسانی است. آنچه مهم است اینکه عدم تعادل تا کجا رسانده شود یا ادامه یابد و تعادل تا چه وقت پایدار نگاه داشته شود تا به دنبال آن پیشرفت سیستم قابل برنامه ریزی، سازماندهی و قضاوت بازخوردی باشد؟
پاسخ در گذر از نقاط اهرمی نهفته است، در میزان و شدت آشوب؛ اینکه بازه تغییر میان تعادل و عدم تعادل در یک سیستم شامل نقاط اهرمی بشود یا نشود و قدرت بال پروانه چقدر باشد!
نمونه عملی برای شناسایی و کارکرد نقاط اهرمی:
رفتارهای انسان همواره در پی یک انگیزه انجام می شوند. انگیزه ها از میان فطرت، غریزه، جهان بینی و ایدئولوژی بر انگیخته می شوند و از دل اندیشه به فعل تبدیل می گردند.
فکر و اندیشه نیز نتیجه فعلیت یافتن خود را به کمک احساس، تجربه و منطق می سنجند. انسان ها حتی جهان بینی خود را به کمک این سه، بویژه منطق، دو دو تا می کنند، باز می سازند یا در کل و جزء می پذیرند.
بنابراین نوع منطق جامعه، نقطه ای اهرمی در تغییر رفتار و تغییر نگرش طولانی مدت جامعه مثلاً نسبت به گرایش های جنسی یا هر موضوع دیگری است. بنابراین برای اصلاح رفتار جامعه نسبت به گرایش های جنسی و جنسیتی، در کنار توجه به احساسات و پختگی مردم، باید منطق افراد از دو ارزشی به چند ارزشی اعتلا داده شود تا جامعه وجود و حضور رنگین کمان را در همه عرصه ها به ویژه جنسی و جنسیتی درک کند و سپس بپذیرد. به همین صورت این منطق رنگین کمانی است که می تواند شعار "ایران برای همه ایرانیان" را تحقق بخشد و به مردمی سالاری برساند.
نمونه عملی برای تفاوت مفهوم عدم تعادل و مفهوم آشوبناکی:
در ایران و امریکا هر از چندگاهی بحث بر سر مسائل ملی در سطح سه قوه بالا می گیرد. بارها شنیده اید که حکومتی های ایران این اختلاف و عدم تعادل را تضارب آرا و برآمده از مردم سالاری به حساب می آورند. خود را خسته نکنید که ثابت شود این طور نیست. قبول! آنها راست می گویند. در امریکا هم چنین عدم تعادلی دیده می شود.
تفاوت در این است که در امریکا عدم تعادل تا نقاط اهرمی جلو می رود و سپس خلاقیت تقویت شده با نگرش فازی، روند جدیدی را رو به سوی تعادل دیگری شکل می دهد ولی در ایران به دلیل ترس از مواجهه با نقاطی که بیم آن می رود اهرمی باشند، اصلاحات، رسانه ها، مراوده سه قوه، مردمی شدن کارها و ... مدام کنترل می شود تا مبادا سیستم با گذر از نقاط اهرمی ناشناخته به اوضاعی غیر قابل پیش بینی و کنترل برسد. این کنترل از ویژگی های سیستم های تمامیت خواه است. برای همین یک اتفاق ساده از درون نظام های استبدادی که روی نقطه ای اهرمی باشد، بسته به سلسله دیگر ورودی ها می تواند کل سیستم خودنگر (اتوریتر) و یا تمامی خواه (توتالیتر) را به ناپایداری و سپس نابودی بکشاند. مانند خودسوزی جوان تونسی یا حتی دو واژه ساده مانند انتخابات آزاد! روسری نداشتن خانم ها یا شلوارک پوشیدن آقایان و حتی دو کلام حرف زدن از همجنسگرایی.
بنابراین عدم تعادل تا جایی که عامل خود را تصحیح کند مبارک است و در سیستم های پیچیده ای که همجنس مردم اند _مردمی سالار اند_ از آن به عنوان نوعی پویایی استقبال می شود.
به این صورت عدم تعادل در اجزاء، یک مشخصه ذاتی دیگر برای سیستمی آشوبناک یا پیچیده به حساب می آید.
مطالب بیشتری با جستجو در فضای مجازی قابل مطالعه است. (البته اگر کابل نوری زیر خلیج فارس پاره نشده باشد!)
مفهوم مدیریت واپسرو، مدیریت پیشرو و مدیریت چپرو در سیستم های آشوبناک :
ابتدا این سه شیوه مدیریت را بر دو نمونه عینی اعمال می کنیم تا شمای کلی از مفهوم و تفاوت های هر سه جور مدیریت نمایان شود و پس از آن وارد جزئیات می شویم و نمونه های کاربردی روز آنرا در سطح ملی و جهانی بررسی می نماییم. این بررسی فضای موجود را روشن تر می کند و در پی آن، حرکت جنبش همجنسگرایان، میان جنبش های موجود اجتماعی-سیاسی جهت دقیق تر و مسیر کوتاه تری می یابد و می تواند فعالیت اجتماعی بویژه سیاسی خود را بر مبنای اصول مشترک سیاسی و نه جناح بندی های های گذرا سازماندهی کند. (مقاله "سیاست یعنی رنگین کمان را دیدن" به این اصول مشترک نیز می پردازد.)
ادامه مطلب را با بر چسب "مدیریت در پیچیده بازار" در پست های بعدی دنبال کنید.
اردیبهشت نود و دو