راهنمای دوم: اقلیت های جنسی و جنسیتی قربانی هستند نه مبارزان آزادی.
برای اینکه در این کارزار قلب های مردم را ببریم، روی "آزادی از" یا "آزادی برای" نباید مانور دهیم؛ برعکس! از نبود یا کمبود امنیت خود و جامعه _بویژه فرهیختگان_ باید بگوییم. باید درباره قربانی شدن امنیت جامعه و خود به بهای حفظ آزادی اقلیتی تمامیت خواه آگاهی دهیم.
افکار عمومی مایل اند از قربانیانی که نیاز به حمایت دارند دفاع کنند نه از کسانی که آزادی بیشتر _البته از زعم آنها_ می خواهند. اگر اقلیت های جنسی و جنسیتی _بنا به تبلیغات مخالفان_ افراد یا گروه هایی هنجار شکن با سبک زندگی عجیب و غریب به نظر برسند که به دنبال برداشتن قید ها و رسیدن به آزادی بیشتر می توانند امنیت خانواده و جامعه را تهدید کنند، سزاوار مقابله خواهند شد تا جایی که آخرین و ابتدایی ترین آزادی آنها نیز سلب شود.
مقاله "آزادی پشت چه مرزی می ایستد؟" با تبیین اینکه آزادی با امنیت در بده بستان است، دید لازم را درباره دو مفهوم آزادی و امنیت و رابطه این دو می دهد.
تفاوت این دو روش تعامل با جامعه یعنی مطالبه "آزادی بیشتر برای اقلیت ها" یا مطالبه "امنیت بیشتر برای اقلیت ها"، تنها بیان مناسبتر در استفاده از واژه امنیت است وگرنه نتیجه عملی و دستاورد یکسانی دارند.
زمانی که ما برای امنیت بالاتر تلاش می کنیم، آزادی متناظر با آن، جای خود را تعریف می کند ولی برعکس زمانی که آزادی بیشتری بخواهیم، این آزادی برای عموم جامعه قابل درک و حمایت می تواند نباشد.
نمونه "آزادی بیان" و "آزادی پس از بیان" را در نظر گیرید، اولی آزادی و دومی امنیت را القا می کند ولی در عمل ممکن است هر دو به یک مقصد اشاره کنند با این تفاوت که دومی روشن تر قابل درک و طبیعتاً بیشتر قابل حمایت و همراهی عموم است.
با این حساب، اقلیت های جنسی و جنسیتی قربانی هستند نه مبارزان آزادی و تنها امنیت می خواهند.
در کنار راهنمای بالا، این حقیقت را نیز باید در نظر گرفت که تراز آزادی-امنیت در جوامع مختلف با فرهیختگی آن جوامع و بروز قانونی آن فرهیختگی، نسبت مستقیم دارد و ما نباید و نمی توانیم بسیار جلوتر یا عقبتر از جامعه و دیگر جنبش ها حرکت کنیم. جامعه ای که سطح آزادی-امنیت پایینی برای پوشش، خوردن، آشامیدن، خواندن، نوشتن، عشق ورزیدن و ... دارد، نمی تواند از آزادی بیشتر برای همجنسگرایان بشنود ولی درباره امنیت یک قربانی، به نسبت شنواتر است.
در چنین شرایطی دو پیام ساده با مصادیق قابل لمس و با موضوع قربانی شدن اقلیت ها ارزش انتشار دارند، نه چیز دیگری و نه هیچ حاشیه ای!
پیام نخست:
"ما قربانی سرنوشت هستیم و اگر گرایش جنسی و جنسیتی انتخابی بود و می توانستیم، هرگز چنین انتخابی نمی کردیم."
رسانه ها پیام ما را اینگونه منعکس می کنند: "همجنس گرایان نباید به خاطر گرایشی مشابه رنگ پوست یا ضریب هوشی که از بدو تولد با آنهاست سرزنش شوند"
مردم با این پیام سینه چاک ما نمی شوند ولی حتماً می گویند: "برای من یا فرزندانم هم ممکن بود پیش آید"؛ "اقلیت ها هم حق دارند احساس امنیت کنند."
نکته اینجاست: افرادی باید این پیام را برسانند که در ظاهر مانند دگرجنس گرایان به نظر می رسند. چه از نظر صدا و چه از نظر حرکات دست و بدن. در این صورت است که دگرجنس گرایان با همذات پنداری می گویند: "ممکن بود برای من یا فرزندانم اتفاق می افتاد!" در برخی برنامه ها با مردان زن-نما یا زنان مرد-نما مصاحبه می شود، این جای سپاس دارد ولی در راستای هدف این مرحله نیست و چه بسا اثر معکوس بگذارد و البته به نسبت، حساسیت زدایی کمتری می کند و چه بسا حساسیت فزا هم باشد؛ در عوض توجه ویژه به دوجنسی ها و فراجنسی ها لازم و واجب است چراکه از اولین قدم های برون آیی (بخش چهار از پانزده) به حساب می آید.
در کنار توجه به همذات پنداری باید گفت: سخن گویانی که پیام قربانی شدن ما را می رسانند، در دید مردم انسان های موقر و پاک باید باشند. فلان مجری، خواننده، ورزشکار یا بازیگر لزوماً مناسب پیام رسانی نیست حتی اگر از اقلیت های جنسی و جنسیتی باشد.
پیام دوم:
"همجنس گرایان، قربانی اکثریتی زورگو نیز هستند، تنها به خاطر اینکه در اقلیت اند."
افراد ولو در اکثریت _جنسی و یا جنسیتی یا غیر آن_ نباید تبعیض، توهین و زجر دادن به اقلیت _جنسی و یا جنسیتی یا غیر آن_ را مجاز بدانند، درحالی که در نمونه های بسیاری از گذشته تا حال چنین کرده اند. اگر کسی یک نفر از اقلیت را در آنسوی دنیا با توهین خوار کند، به راحتی می تواند یک ملت و ملت ها را نیز خس و خاشاک به شمار آورد. این حق خوری اکثریت از اقلیت مسئله ای است که متأسفانه در همه عرصه های جامعه ای رشد نیافته مصداق دارد و ما با همه این ها و نه فقط پایمالی حقوق اقلیت جنسی و جنسیتی روبرو هستیم و قربانی می شویم.
مصادیق این دو پیام_قربانی سرنوشت بودن و قربانی در اقلیت بودن_ به وفور دیده می شوند. درصد بالایی از اقلیت های جنسی و یا جنسیتی گرایش جنسی خود و یا جنسیت خویش را پنهان می کنند. بسیاری صدا، رفتار و حالات روزمره شان را مدام دست کاری می کنند تا مبادا لو روند! مبادا مورد سوء استفاده روحی روانی و یا حتی جسمی جنسی قرار گیرند!
از همه این بدرفتاری ها و کج خویی هایی که اکثریت در مقابل اقلیت تنها بواسطه تعدد و زور خود مرتکب می شوند می توان استفاده کرد و با زبان هنر از دل حرف زد.
قربانی شدن و ضعیف به نظر رسیدن، عزت نفس ها را می شکند و ما را آماده انفعال و سرکوب می سازد؛ حتی استفاده از واژه "اقلیت" نیز خود تأثیر منفی جانبی دارد. این راهنما را با گوشه چشمی به این اثرها باید دنبال نمود. چگونگی جبران سازی و ارزش آفرینی با واژه اقلیت در ادامه آمده است.
اقلیت های جنسی و جنسیتی به اندازه کافی گرفتار نبود دوچندان امنیت شغلی، نداشتن فرزند، اشک پدر و مادر، فرو خوردن عشق، استرس اقلیت و ... هستند، توهین، بی عدالتی، بی قانونی، بد قانونی و ظلم بیشتر روا نیست، آزادی پیشکش خودشان، امنیت ما از دست رفته است. (نمونه ای که این پیام را به خوبی منتقل می کند از این پیوند بخوانید)
قربانی شدن ما به خاطر سرنوشت، تبعیض، اذیت و آزار جنسی و به خاطر در اقلیت بودن، از نافرهیختگی عده ای تغذیه می شود که امنیت ما را گرفته اند نه آزادی ما را. غیر قانونی بودن و در اقلیت بودن و قربانی شدن، ناشی از سوء استفاده زورگویان هوس رانی است که به در اکثریت بودن خویش و به فقدان حقی قانونی برای ما پشتگرم هستند. آنها پایداری سوء استفاده از ما را در بی حقی و آزادی مطلق ما (بی قانونی) و بد قانونی یافته اند. آنها آزادی منهای امنیت را برای ما و هوس خویش می خواهند و امکانات، شرایط و لوازم بی بند و باری را خود برای ما فراهم می نمایند. "همجنسگرایان در ایران آزاد نیستند" یا "اقلیت جنسی آزادی ندارند" جملاتی گنگ و عوام فریب اند و لذا بهترین دست آویز برای آنهایی می شوند که امنیت حقوقی، مدنی و قانونی ما را نمی خواهند. آنها به اسم و برای بی بند و باری، آزادی ما را با دست پس می زنند و با پا پیش می کشند ولی زمانی که پای امنیت ما و جامعه به میان آید، دست و پا و زبان بسته، بی حرکت و گنگ می شوند.
اقلیت های جنسی و جنسیتی قربانی نبود امنیت هستند نه نبود آزادی!
از راهنمای نخست (حساسیت زدایی - بخش سه از پانزده) دسته هایی که هر یک با هدفی همجنس گرایی را با همجنس بازی در هم می آمیخت، مرور کنید. ما قربانی این دسته ها نیز هستیم.
برای اقلیت های جنسی و جنسیتی که با قلبی پاک و با تمام وجود نیاز به سقف عشق را حس می کنند، روشن است که جبهه های ذکر شده، ستون قانون را ناخواسته یا خواسته از زیر سقف عشق می کشند.
اگر روابط عمیق عاطفی میان رنگین کمانی ها حفاظت نشود، همجنس بازی با روابط سطحی عرصه را بر روابط پایدار و متعهدانه تنگ تر از امروز خواهد کرد. همجنس بازان چهره زشت روابط سطحی با همجنس را پشت پرده بی قانونی، بد قانونی و عدم پذیرش جامعه و مهیا نبودن شرایط ارتباط سالم و نبود هیچ دورنمایی، با آزادی تمام عریان می کنند.
اقلیت های جنسی و جنسیتی قربانی همجنس بازان هستند و از این رو اولین مخالفان همجنس بازی اند.
اتهام های ناروای مذهبی و اخلاقی به اقلیت های جنسی و جنسیتی، مصداق بارزی از قربانی شدن آنهایی است که می خواهند میل جنسی را با ستون قانون زیر سقف عشق ببرند.
همانطور که گذشت با یک جستجوی ساده "همجنس" و یا "همجنس +ظهور"، براحتی دیده می شود که چگونه مخاطبان فضای مجازی روزانه شستشوی مغزی داده می شوند. آشکار است که چه کسانی به انجام این وظیفه متعهداند.
همجنسگرایی-ستیزان با جابجا به کار بردن همجنس گرایی و همجنس بازی و یا با به کار بردن همجنس گرایی در کنار اخبار تجاوز و قتل و بیماری در آنسوی دنیا، از اصل شرطی شدن استفاده می کنند تا مخاطب داخلی شان با شنیدن همجنس گرایی به یاد انحرافات جنسی و جرم و جنایت و زندان و بیماری و مرگ بیفتد.
چه می شود کرد؟ فقط باید به همه نشان دهیم و بگوییم قربانی _قربانی سرنوشت و قربانی در اقلیت بودن_ هستیم.
پلیس در جامعه ای که هنوز نمی داند چگونه ...
ادامه راهبرد را با بر چسب "پیش نویس راهبرد " در پست های آینده دنبال کنید.
خطوط حاضر آسمانی نیست که تغییر بر دار باشد. برای بهتر شدن آن انسان هایی می کوشند که باور دارند تنها نیستند. (حذف عمدی چند ویرگول)
خواهشمند است دیدگاه های خود را برای بهبود و پیشرفت این راهبرد (استراتژی)، راهنماها (تاکتیک ها) و راهکارها (تکنیک ها) بر چشم رنگین کمانی ها قرار دهید.
آذر نود و یک