پلیس کجاست؟!



او می گفت:
آنها می دانستند من نمی توانم به پلیس اطلاع دهم.
اطمینانم را جلب کرده بود و گرنه نمی رفتم .
اگر پلیس حمایت می کرد تماس می گرفتم.

من می پرسم:
به کدام گناه نتوانست از کسی کمک بگیرد؟

تو بگو:
در برابر ظلم ساکت نباش!

ما می گوییم:
بیان مواردی که با حمایت پلیس از اقلیت های جنسی به امنیت اجتماعی می انجامد، تلاشی است که قانون را با در نظر گرفتن ما شکل خواهد داد.
موارد یا مشکلات شخصی که بیان آن لزوم حمایت پلیس از همجنس گرایان را بیشتر آشکار می کند به اشتراک می گذاریم.

آنها خواهند گفت:
حقایقی مجرمانه که پشت پرده بی قانونی پنهان مانده است، زنگی است که برای جامعه به صدا در می آید.

تا آشکار شود:
پلیس  در جامعه ای که هنوز نمی داند چگونه عادلانه و به درستی از حقوق اقلیت ها و خانواده حفاظت کند، وجود خارجی ندارد.


این خود اقلیت ها هستند که باید دست پلیس را بگیرند تا راه رفتن بیاموزد. بیان مصادیق جرم، قانونگذار را به حرکت وا می دارد.
بیان مواردی که با حمایت پلیس از اقلیت ها به امنیت اجتماعی می انجامد تلاشی است که قانون را با در نظر گرفتن ما شکل خواهد داد.
موارد یا مشکلات شخصی که بیان آن لزوم حمایت پلیس از اقلیت ها را بیشتر آشکار می کند بیان حقایقی مجرمانه اند که پشت پرده بی قانونی پنهان مانده است؛ این زنگی است که برای جامعه باید به صدا در آید.
این تلاشی برای امنیت بر آمده از عدالت اجتماعی است؛ امنیتی که اکنون وجود ندارد.
متعدی یان اقلیت ها حتی نگران تماس مظلوم با 110 نیستند چه برسد به دستگیری و چه رسد به مجازات و قوانین بازدارنده. خود اقلیت ها از چه کسی کمک بخواهند؟
آیا همه آنها از شر همجنس گرا نماها به سلامت بیرون می آیند؟
گاهی صدای زخمی آنها را حتی خانواده هایشان هم نخواهند شنید.
به کدامین گناه نمی توانند از کسی کمک بگیرند؟
چرا درکور رنگی چشم ها بوسه پنهان دو عاشق همجنس نفرت انگیزتر از اعدام آشكار دو انسان می شود؟! این زنگی است که برای جامعه باید به صدا در آید.

این ها پیام قربانی شدن را در دل دارند. بگذارید زبان دل ما سخن گوید.