افزون بر آن، بخش هایی از کتاب "After the Ball" به قلم "Marshall K. Kirk " و "Hunter Madsen"، همچنین برخی از منابع و دیدگاه های همجنسگرایی-هراس ها و همجنسگرایی-ستیزها به کار نگارش این راهبرد آمده اند.
پیکره متون اصلی با تغییراتی صیقل خورده است؛ همچنین با در نظر گرفتن شرایط امروز جامعه ایران _ 1391 خورشیدی _ و تجربه جنبش های مدنی دهه های اخیر تلاش شده است تا راهبردی هر چه بهتر بومی سازی شده تدوین گردد.
این راهبرد برای اقلیت های جنسی و جنسیتی پارسی زبان منطقه نیز کاراست. هرچند آیندگان از وظیفه ملی هر یک از ما خواهند پرسید ولی در دهکده جهانی، دغدغه ها نیز جهانی باید باشند.
آنچه مطالعه می کنید نه تنها به عنوان نقشه راه جنبش رنگین کمانی ها و گرفتن حق مطرح است بلکه به مسیر برون آیی (آشکارسازی هویت جنسی و هویت جنسیتی) در مراوده با نزدیکان و جامعه نیز می تواند جهت دهد و صد البته دگرجنس گرایان و فعالان اجتماعی - سیاسی با مطالعه آن دست خالی بر نمی گردند.
فایده این راهبرد و به مقصد رساندن آن تنها ویژه اقلیت های جنسی و جنسیتی نیست زیرا زمانی که جامعه از پس هزاران تابو واکنش درستی در مورد گرایش به همجنس از خود نشان می دهد، در حقیقت درک مبتنی بر منطقی غیر از منطق دو ارزشی را جلوه گر می سازد. چنین درکی به طور ضمنی بر وجود و حضور منطق رنگین کمانی (منطق فازی یا چند ارزشی) در ساختارهای سیاسی و روابط اجتماعی دلالت دارد. ریشه گرفتن این منطق رنگین کمانی است که عیار مردمی سالاری را نیز بالا می برد. (ر.ج. مقاله "همجنس گرایی سنگ محک عیار مردم سالاری است. چرا؟"، مردم سالاری حکومت مردم بر مردم است و مردمی سالاری حکومت مردمی بر مردم)
درک درست از گرایش های جنسی و گرایش های جنسیتی، نشانگر جامعه ای تابوشکن است که به طور نسبی بهتر می تواند پدیده ها را آنگونه که هستند ببیند. چنین نگاه و طرز فکری چارچوب-نگر و درونگرا نمی تواند باشد و این بالقوه برگ برنده ای برای آینده یک ملت در دنیای رقابتی است. عجیب نیست که از سیاستمداران به ویژه در کشورهای صنعتی درباره همجنس گرایی پرسش می شود. آنها باید طرز فکر خود را ثابت کنند چون عمر دولتشان و صنعتی ماندن یک مملکت به طرز نگرش و اندیشیدن آنها بستگی دارد.
روشن است کارزارهای گوناگون به ویژه رسانه ای نیاز داریم تا از منطق رنگین کمانی، همجنس گرایی و از حقوق انسانی و مدنی اقلیت های جنسی و جنسیتی تصویر درستی شکل گیرد ولی در هر کارزار شش راهنما (تاکتیک) را در نظر باید گرفت تا برنده بیرون آییم.
این راهبرد نیز شامل شش راهنماست و در طرح هر یک به برخی راهکارها (تکنیک ها) نیز اشاره شده است که می تواند الگویی عملی برای کنشگران به حساب آید.
نخستین راهنما، حساسیت زدایی افکار عمومی نسبت به وجود ماست. روندی که احساسات شدید عوام را به مرور با بی تفاوتی جایگزین می کند. در ادامه خواهیم دید که این بی تفاوتی به چه معناست و چگونه در راستای حقوق ما راه گذر از منطق دو ارزشی را هموار می نماید و چگونه بوسیله آن می توان به تصحیح دید سیاه یا سفید-بین و به نابودی مطلق انگاری جنسی و جنسیتی رسید. در طی این مسیر است که رنگی دیدن رنگین کمان، حضور رنگین کمانی ها و گرفتن حقوق ما ممکن می شود.
راهنمای نخست: هر جا، هر زمان، به هر بهانه و با صدای رسا از گرایش های جنسی و جنسیتی حرف بزنیم.
هدف این مرحله، اثبات حقانیت ما نیست؛ تنها بیان این حقیقت است که: "ما هستیم". در این مرحله، یک قاعده حکم می کند: "تکرار، حساسیت زداست"
در ابتدا تنها به دنبال حساسیت زدایی از وجود خود باید باشیم، البته نباید انتظار داشت چنین کاری عوام را به درک درستی از طیف گرایش جنسی و از طیف گرایش جنس-جنسیتی برساند تا ما را به طور کامل تأیید کنند. (برای آشنایی بیشتر با این دو طیف، مقیاس کینزی و مقیاس برداری را ببینید.) بی پرده می توان گفت:"نیازی به این تأیید نداریم."
بی خیال این باید شد که همه بگویند: "گرایش به همجنس چیز خوبی است." ولی اگر توانستیم شانه بی تفاوتی آنها را تکان دهیم، می توانیم به پیروزی در مراحل بعدی مبارزه امید داشته باشیم. مبارزه به این معنی که ما با بزرگترین دشمن بشریت یعنی جهل روبرو هستیم و افزون بر آن، حق گرفتنی است.
پذیرش هر رفتار نویی سرانجام وابسته به تعداد افرادی است که آنگونه رفتار می کنند یا آنرا قبول دارند. رفتارهایی هست که از ابتدای تاریخشان تا به امروز با آنها مقابله شده است. دروغ، کشتار، تجاوز فقط نمونه هایی اند. رفتارهای زیاد دیگری دور و بر ما هستند که تنها در ابتدا با آن ها مقابله شده است مانند روبنده نزدن خانم ها، به مدرسه یا سینما رفتن بانوان، خوردن خاویار، داشتن ویدئو، سه تیغه زدن موی صورت، حتی استفاده از دوش برای غسل و بسیاری دیگر که اکنون با بی تفاوتی، تنها به گذشته آنها می خندیم. روزی شطرنج مورد داشت ولی امروز در پارک ها میز آن وجود دارد!
مقابله با یک رفتار نو از نوع اول به عقل سلیم، وجدان، سرشت پاک انسان و مفاهیمی از این دست پشتگرم است ولی برای دومی، براستی که جهل و عقب ماندگی عده ای افزون بر اینکه دشمن جامعه و ماست، بزرگترین دشمن ارزش های افراطی و غیر افراطی خودشان نیز شده است. در موارد نوع دوم نباید فراموش کرد که این تردید، شک و حتی انکار اول کار بود که از راه تکرار،قیاس و در مسیر بی تفاوتی، هوش هیجانی عوام را به اندیشه و منطق و انتخابی هرچه بیشتر عقلایی و عدالت جویانه پیوند زد. (پست "اقلیت جنسی، کودک جامعه و هوش هیجانی" را ببینید)
از دید روانشناسی، یک رفتار نو - که بد نیز پنداشته می شود - با دو گونه واکنش روبرو است:
۱- مقابله شدید و برافروختگی روانی و هشداری درونی و یا بیرونی که انگیزه لازم را می دهد تا یک فرد برای نابودی آن رفتار نو و مظاهرش تلاش کند.
۲- عکس العملی خفیف که حاکی از انگیزه ای ضعیف برای مقابله است؛ هرچند فرد نسبت به رفتار نو کنجکاو می شود ولی به مقابله با آن بر نمی خیزد.
روند بی تفاوت شدن همجنس گرایی-هراس ها و همجنسگرایی-ستیزها، مشابه ...
ادامه راهبرد را با بر چسب "پیش نویس راهبرد " در پست های آینده دنبال کنید.
خطوط حاضر آسمانی نیست که تغییر بر دار باشد. برای بهتر شدن آن انسان هایی می کوشند که باور دارند تنها نیستند. (حذف عمدی چند ویرگول!)
خواهشمند است دیدگاه های خود را برای بهبود و پیشرفت این راهبرد (استراتژی)، راهنماها (تاکتیک ها) و راهکارها (تکنیک ها) بر چشم رنگین کمانی ها قرار دهید.
آذر نود و یک