ورود سگ و قلدر به خاورمیانه ممنوع
قلدری را دیده
ای که سر کوچه مردم را از سگ آن طرف خیابان بیم می دهد؟
وقتی سگ مرد،
خود قلدر سگ دیگری جای آن می آورد. می دانی چرا؟ چون کار دیگری بلد نیست. این کار
را نکند باید از سر کوچه برود.
در خاورمیانه
امروز، ... افراطی، ... افراطی و ... افراطی ایدئولوژی هایی در حکومت اند. (جاهای
خالی را حتماً می توانی پر کنی!)
این ها سگ
هایی هستند که هر کدام را یک قلدر نان و آب می دهد.
پاچه تو را در
تاریکی گرفته اند، در روشنایی روز هم می گیرند.
می خواهی از
دست سگ ها راحت شوی؟ از دست قلدر ها چطور؟ همراه شو تا بیشتر بدانی.
قدس، بیت
المقدس، اورشلیم، معبد سلیمان، مسجدالاقصی این ها کلماتی هستند که از بچگی دنیای ما را به بازی گرفت و حالا می خواهد آخرین لقمه های نان را هم
از سفره ما ببرد.
تا به حال فکر
کرده ای چه کسی به خاطر زمینی کوچک به اندازه بوشهر، یک خاورمیانه بزرگ را به آتش
می کشد؟
یکی از همان
عقل هایی که دور آتش در جنگل، مرزی نمی بندد ولی ادعا می کند اگر همه یک سطل آب
بریزند، آتش خاموش می شود.
یکی از همان
دل های مریضی که نفرت می کارد تا با سوز و گداز، با آتش آن گرم شود.
یکی از همان
منطق های سیاه و سفید آدمیزادی که به خود اجازه می دهد دیگری را یا خداگونه بنامد
یا شیطانی.
همان منطقی که
دو ارزش بیشتر ندارد و برای صاحب آن، مخالفان همیشه غیر خودی، غیر برگزیده،without us،جهنمی،شیطانی،کافر
و مظهر همه بدی و زشتی هستند.
من و شما و
پدرانمان اولین کبریت ها را هرگز به یاد نمی آوریم ولی اگر فکر کنی در می یابی که
آن هم یک ایدئولوژی در دست حکومت و بر تیغ شمشیر بود.
می توانی به
قلدرها بگویی سگان خود را قلاده بزنید اگر و تنها اگر بدانی و بخواهی منفعل نباشی.
می خواهی از دست سگ ها راحت شوی؟ از دست قلدر ها چطور؟ همراه شو تا بیشتر
بدانی.