راهنمای پنجم: همه باید بدانند که تعدی کنندگان به حقوق ما، افراطی، سیاه-سفید بین، کوچک و بی شخصیت هستند.
در این مرحله از کارزار برای گرفتن حقوق اقلیت های جنسی و جنسیتی حلقه عدل را بر ظالمان باید تنگ تر کنیم. شرایط را بر تعدی کنندگان به ویژه در سطح رسانه ها باید سخت تر نماییم. این تنها زمانی کارساز است که ورود به رسانه، تبلیغات و حساسیت زدایی در مراحل پیشین، فراگیر و عادی شده باشد.
بی پرده اینکه تعدی کنندگان ظالم در آن مقطع زمانی باید بدنام و رسوا شوند؛ نه اینکه چیزی به دروغ به آنها نسبت دهیم بلکه لازمه چنان مقطعی، رسوا کردن است. آنها در آن زمان همه نیروهای هجو پراکنی و زهر پاشی خود را بسیج خواهند کرد تا به ما تک بزنند. آنان ما را -از دید خود- حتی شیطان خواهند خواند و در ردیف جانوران و زشتی پرستان و بدخویان خواهند دانست.
پاتک در چنان مقطعی دو بخش دارد:
بخش نخست: در گام حساسیت زدایی از شک و تردید و بی تفاوت سازی استفاده می شد، در این بخش افزون بر آن راهکارها از شرم و احساس گناه هم باید بهره برد. به دنبال این باید باشیم که برحق پنداری ستیزه جویان، با شرم و احساس گناه جایگزین گردد.
بخش دوم: نافرهیختگی همجنسگرایی-ستیزان برای جامعه آنقدر باید روشن و آشکار شود که حتی عوام به طور ناخود آگاه، خود را از آنها کنار بکشند.
در راستای این دو بخش، رفتار و گفتار یک ستیزه جو نباید به همه اعضاء یک گروه بالادستی نسبت داده شود. مثلاً زمانی که فردی متعلق به یک فرقه شیعه حرفی بی ربط و توهین آمیز می زند نباید همه شیعیان یا همه مسلمانان محکوم شوند.
در هر دو بخش، ذکر قربانی شدن و مصیبت های رفته بر اقلیت جنسی به کار می آید؛ نه برای مهرطلبی بلکه برای آشکار کردن ظلم و ظالم. صد البته بیان قربانی شدن رنگین کمانی ها (راهنمای دوم) باید در کنار توجه به خودنگری مبتنی بر خودارجی و خودباوری یعنی راهنمای چهارم مطرح شود.
برای رسیدن به هدف این دو بخش، زشتی افراطی گری، مطلق انگاری، قشری نگری، بی منطقی، سیاه یا سفید-بینی و تمامیت خواهی ستیزه جویان به نمایش عمومی باید گذاشته شود، نه فقط دشمنی آنها با ما.
نتیجه این خواهد بود:
"همان هایی که افکار و کارهای افراطی دیگرشان مشمئز کننده و غیر منطقی است، با گرایش به همجنس نیز ستیز می کنند."
از همه افراطی کاری هایی که مرتکب می شوند می توان روشنگرانه به نفع عدالت بهره برد.
افراط گرایان دشمن ما (رنگین کمان ستیزها) همان هایی هستند که زن را پست تر از مرد می دانند. بی بصیرت هایی که زن را چون کنیز، ملک یا مزرعه بی در و پیکر خود تصور می کنند. زشت خویی آنها از اسید پاشی گرفته تا محارب دانستن انسان های بی گناه به تاریخ نشان داده شده است؛ از کشتار و جنگ مقدس تا پیشانی های پینه بسته از ریا، از بیمار نامیدن ما تا علت زلزله دانستن من و شما، از تعصب و تحجر فکری تا یاوه سرایی های مضحک و دیوانه وار، از نفرت بیمارگونه نسبت به یک انسان تا مجازات های حیوان وار، از قتل های زنجیره ای و اعدام بدون محاکمه تا شکنجه و قتل در زندان؛ همه اینها امروز جلوی چشم مردم است. آنها به راحتی از همجنس بازی و نسبت دادن آن به همه همجنس گرایان حرف خواهند زد و حتی وارد جزئیات رابطه جنسی می شوند در حالی که ما از پرده دری جنسی حتی در کلام شرم داریم. آنها ممکن است بی شرمانه و بدون حس گناه برای نابودی ما سخنرانی کنند، بنویسند، نمایش دهند و حتی دم از کشتن بزنند و دست های خون آلود خود را با افتخار بالا گیرند؛ در آن مقطع می شود از جامعه پرسید: "آیا اسم چنان کسان را می توان مسلمان گذاشت؟ اصلاً انسان اند؟!"
براستی در آن زمان ما راهنمای یک تور بازدید از اتاق های گاز هیتلر در قرن بیست و یک و به طور زنده خواهیم بود.
براستی در آن زمان ما راهنمای تور بازدید از خنجرهای سنی کشی صفویه خواهیم بود که یک به یک سرخ سرخ تا به امروز زیر قبایی پنهان شده اند.
فکر نکنید این ما هستیم که قبای زشتی روی دوش آنها می اندازیم، نه! این قبا دست دوز و برازنده خود آنهاست؛ بگذارید مقابل چشمان دنیا آنرا راحت بپوشند.
ولی آیا تا ابد همه آنها این قبا را به دوش باید بکشند؟ دست خودشان است فقط رعایت یک اصل طلایی برای ما لازم می شود: "اول دشمن پراشی سپس دشمن تراشی".
هدف ما قالب ریزی و دشمن سازی نیست. اگر در ابتدا از آنها دشمنی برای رنگین کمانی ها بسازیم، آنها خود را در قالب یک اصول گرای در حال ستیز می بینند و در واقع تازه می توانند زیر قبا خود را باز تعریف و پیدا کنند. ما ابتدا کت مناسبی مقابل چشم آنها دم دست باید آویزان کنیم شاید با وسوسه آن کت شیک، آرام آرام قبای خود را جمع کنند؛ شاید بتوانند جهان را آنگونه که هست ببینند و از راه دگرشناسی به خودشناسی بیشتر برسند. در این میان، روش برخورد با همجنسگرایی-هراس ها متفاوت از همجنسگرایی-ستیزها باید باشد. جداسازی هراس و ستیز که در راهنمای نخست زیر موضوع "نگاه سیستمی به حساسیت زدایی" مطرح شد، کمک بزرگی به تعیین روش برخورد می کند.
با وجود کت، مخالفان و ستیزه جویانی که در پاتک ما اندکی دچار شک و شرم شده اند راه گریزی مقابل خود می توانند بیابند (دشمن پراشی). باقیمانده آنها نه تنها به دلیل دشمنی با ما بلکه بیشتر به دلیل کارهای مشمئز کننده و افراطی دیگرشان باید منکوب شوند. (دشمن تراشی)
با این حساب زمانی که فردی، گروهی، کتابی، مکتبی و ... تنها مخالفتی بیرنگ با ما کرده یا طرفداری لازم را نکرده است نباید دشمن به حساب آید. آنها تنها مخالف ما هستند. در عوض، کمک به آنها می تواند معجزه کند.
به عنوان مثال می شود از ا.ن. با تکیه بر مصاحبه توهین آمیزش و نسبت دهی های ناروا به ما و در کنار انکار وجود یک انسان و خس و خاشاک دانستن مردم و ...، یک هیتلر یا شاه محمود بسازیم یا برعکس به او کمک کنیم تا ما را بشناسد. پس از آن شناخت، تصمیم با خود اوست که قبا بپوشد یا کت.
در راهنمای نخست، حساسیت زدایی افکار عمومی را از راه کمک به درک درست و معناگذاری مناسب دیدید، اما حساسیت زدایی مخالفان، تضعیف افکار متعصب و تغییر نگاه مطلق انگار ستیزه گران، از چه راهی ممکن است؟
با الگویی که در ادامه می آید کت ویژه ستیزه جویان و نیز مناسب برای دشمن پراشی و مخالفان جوری که بر تن آنها بنشیند، برش زده می شود.
این قسمت از متن در زمان مناسب منتشر خواهد شد.
... نکته اینجاست که وقتی این الگو برای افراط گرایان به کار می رود، در عمل دیگرانی هستند که تعجب کنند یا حتی از روی نادانی و یا افراط، گرایش جنسی برخی از ما را به یک سیاست، یک دیانت، رنگ سبز، سرخ و ... منگنه کنند و به همگی ما بگویند: "یا با ما یا با اونا". بنابراین حوزه نشر مهم است و مهمتر از آن اینکه ارزش هایی دست مایه کار باید قرار گیرند که خود، فزاینده افراطی گری نباشند تا بتوانند نگاه سیاه یا سفید-بین افراط گرایان هر دو طرف یا چند طرف را به رنگی دیدن عادت دهند. در کنار استفاده از ارزش ها و باورها این سه اصل از هم اکنون باید تبلیغ شوند تا جا بیفتند:
اصل اول: گرایش جنسی، گرایش جنسیتی، گرایش عقیدتی و گرایش سیاسی گرایش هایی جدا از هم، پیوسته و رنگین کمانی اند؛ نه به این معنی که در یک فرد قابل جمع نیستند.
اصل دوم: حمایت ما از حرکت های سیاسی و یا اعتقادی فله ای نیست ولی دفاع آنها از ما احترام به حق و حقوق بشر، دفاع از عدل و مبارزه با ظلم است.
اصل سوم: جنبش همجنسگرایان فراسیاسی و فراعقیدتی و فراحزبی است، نه به این معنی که هر یک از ما سیاسی، مذهبی و یا حزبی نمی تواند باشد.
کار فعالان رنگین کمانی که از الگوی بالا استفاده می کنند در یک قیاس سیاسی مشابه دگر اندیشان یا اصلاح گرانی است که بخواهند مردم سالاری را در یک چارچوب بسته ابتدا و تنها در حلقه خودی ها ساختاری کنند. آنها از دو طرف می خورند!
چنین الگویی (الگوی کت شیک در برابر قبا) ...
ادامه راهبرد را با بر چسب "پیش نویس راهبرد " در پست های آینده دنبال کنید.
خطوط حاضر آسمانی نیست که تغییر بر دار باشد. برای بهتر شدن آن انسان هایی می کوشند که باور دارند تنها نیستند. (حذف عمدی چند ویرگول)
خواهشمند است دیدگاه های خود را برای بهبود و پیشرفت این راهبرد (استراتژی)، راهنماها (تاکتیک ها) و راهکارها (تکنیک ها) بر چشم رنگین کمانی ها قرار دهید.
آذر نود و یک